امروز دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 http://sell.cloob24.com
0

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع:    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

برنامه­ریزی استراتژیک

یکی از روش­های شناسایی ماهیت برنامه­ریزی استراتژیک بررسی تفاوت آن با سایر روش­های برنامه­ریزی است. امروزه در سازمان­های پیشرفته و در سطوح مختلف سازمان­ها، برنامه­ریزی به سه صورت اساسی برنامه­ریزی استراتژیک، برنامه­ریزی ترفندی و برنامه­ریزی عملیاتی به شرح زیر جلوه گر می­شود.

الف) برنامه­ریزی استراتژیک:

در این برنامه­ریزی، اهداف و خطوط کلی و رسالت سازمان در بلندمدت تعیین می­شود. این نوع برنامه­ریزی جامعیت داشته و در سطوح عالی سازمان شکل می­گیرد؛ در این نوع برنامه­ریزی چارچوبی مشخص برای برنامه­ریزی ترفندی و برنامه­ریزی عملیاتی ترسیم می­شود. این برنامه دارای دید بلندمدت است. در حکم چتری است که کل سازمان را به نحوی در بر می­گیرد.

ب) برنامه­ریزی ترفندی:

این برنامه­ریزی که در آغاز در سازمان­های نظامی به کار گرفته شد، فرایندی است که به وسیله آن، مدیراندسته­ای از فعالیت­های مرتبط را در اجرای یک راهبرد تصویر می­کنند. به عبارت دیگر، برنامه­ریزی ترفندی به مسائلی مربوط می­شود که برای رسیدن به هدف­هایی، توسط برنامه­ریزان سطوح عالی سازمان ترسیم می­شوند. این نوع برنامه­ریزی شامل تدوین هدف­ها و انتخاب وسایل لازم برای دستیابی به آن هدف­ها است. چارچوب زمانی برنامه­ریزی ترفندی، کوتاه­تر از برنامه­ریزی استراتژیک است. در نهایت، این برنامه­ریزی به وسیله سطوح میانی سازمان انجام می­گیرد.

ج) برنامه­ریزی عملیاتی:

فرایندی است که به وسیله آن، مدیران اجرایی، فعالیت و گام­های ویژه­ای را در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر ترسیم می­کنند. برنامه­ریزی عملیاتی چارچوب زمانی کوتاه­تری نسبت به دو برنامه­ریزی استراتژیک و ترفندی دارد؛ این نوع اغلب توسط مدیرانی صورت می­گیرد که مسئولیت محدود برای اجرای هدف­های محدود دارند.

لازم به ذکر است که مرز بین برنامه­ریزی استراتژیک، ترفندی و عملیاتی کاملاً روشن نیست؛ تفاوت بین این سه برنامه­ریزی نسبی است.

در خصوص تفاوت بین برنامه­ریزی استراتژیک و برنامه­ریزی بلندمدت می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1- برنامه­ریزی بلندمدت تنها بر بخش­هایی از سازمان تمرکز دارد؛ اما گستره برنامه­ریزی استراتژیک سراسر سازمان را در بر می­گیرد. تمایز دیگر این که برنامه­ریزی بلندمدت آینده را به صورت انتخابی می­نگرد؛ در صورتی که برنامه­ریزی استراتژیک آینده را به صورت کلی در نظر می­گیرد؛

2-  برنامه­ریزی بلندمدت به طور کلی تصویری است از وضعیت مطلوب آینده و تداوم یا گستره چیزی که از قبل وجود داشته است. این وضعیت­ها یا اهداف نهایی، تصویری مطلوب از آینده یا گستره­ای از وضعیت موجود هستند. تحقق این اهداف ممکن است نیازمند انجام تغییراتی در برخی از روش­های انجام کار یا افزایش در هزینه­های مالی و منابع انسانی باشد؛ اما فعالیت اساسی سازمان همچنان یکسان باقی می­ماند؛ این امر در برنامه­ریزی استراتژیک صادق نیست؛

3-  برنامه­ریزی استراتژیک، به دلیل بروز تغییر یا تغییرات مهم در محصولات یا خدمات آینده سازمان مطرح می­شود. با تغییر محیطی که سازمان در آن عمل می­کند، کارکنان سازمان احساس می­کنند فرصت جدیدی برای انجام برخی امور تازه یا متفاوت وجود دارد که در واقع تداوم امور قبلی نیستند. این حرکت به سوی زمینه­ای جدید یا بعدی تازه، گام یا جهش به درون چیزی ناشناخته است؛ این همان چیزی است که از آن به عنوان برنامه­ریزی استراتژیک نام برده می­شود؛

4-  برنامه­ریزی استراتژیک درصدد شناسایی و حل مسایل استراتژیک است؛ در حالی که برنامه­ریزی بلندمدت بر تعیین اهداف، مقاصد و تدوین برنامه­های عملیاتی برای نیل به این اهداف تأکید دارد؛

5- برنامه­ریزی استراتژیک بیشتر از برنامه­ریزی بلندمدت بر ارزیابی محیط داخل و خارج سازمان تأکید دارد؛

6-  برنامه­ریزی استراتژیک نیازمند تغییرات کیفی بوده و شامل تعداد زیادی برنامه است که براساس مقتضیات محیط انجام خواهند شد؛ در حالی که برنامه­ریزی بلندمدت شامل انتظارات معینی است که براساس وضعیت موجود تدوین می­شود.

برنامه­ریزان استراتژیک معمولاً محدوده احتمالی از آینده ممکن را در نظر گرفته، تصمیمات و فعالیت­های خود را در این محدوده به عمل می­آورند؛ در حالی که برنامه­ریزان بلندمدت یک آینده قطعی را برای خود در نظر گرفته، برنامه­ها و فعالیت­های خود را برای آینده­ای که بیشترین احتمال وقوع را دارد، تنظیم می­نمایند؛ در صورت بروز تغییراتی در آینده فرضی، امکان اصلاح چنین برنامه­ای وجود ندارد؛

7-  برنامه­ریزی استراتژیک بیش از برنامه­ریزی بلندمدت، آینده­مدار است؛

8-  برنامه­ریزی استراتژیک، یک فعالیت پیچیده بوده و نیازمند مشارکت مدیران تمام سطوح سازمانی است. این مدیران نقش فعالی در برنامه­ریزی استراتژیک و سنجش عملکردها (شامل تنظیم و گسترش نظام مدیریت عملکرد سازمان) دارند؛

9-  برنامه­ریزی استراتژیک باید پاسخگوی فعالیت­های سازمانی در قبال تغییرات محیط باشد؛ چرا که محیط در بخش­های غیر انتفاعی می­تواند به شکل پیش­بینی نشده­ای تغییر کند. تأکید برنامه­ریزی استراتژیک بر تصمیم­گیری است؛ چرا که تصمیم­گیری مناسب، توانایی سازمان را در واکنش به تغییرات محیط افزایش می­دهد.

برنامه­ریزی استراتژیک به دلیل ویژگی­های خود همچنین با برنامه­ریزی عملیاتی تفاوت­های بنیادی دارد؛ در زیر به برخی از آنها اشاره می­شود:

1- اصولاً برنامه­ریزی عملیاتی در سطوح میانی و پایه شکل می­گیرد؛ در حالی که برنامه­ریزی استراتژیک در سطوح عالی سازمان تدوین می­شود؛

2- تأکید برنامه­ریزی عملیاتی بر کارایی و بازدهی است؛ در حالی که برنامه­ریزی استراتژیک بر اثربخشی تأکید دارد. منظور از اثربخشی آن است که هدف­های اصلی و اساسی تعیین شوند و به آنها دست یابیم؛ اما در کارایی، غرض آن است که با بیشترین بازدهی به هدف­های تعیین شده برسیم. به تعبیر دیگر، در برنامه­ریزی استراتژیک با هدف اثربخشی می­کوشیم تا کارهای درست را انجام دهیم؛ در حالی که در برنامه­ریزی عملیاتی، با هدف کارایی، تلاش در این است که کارها به درستی انجام پذیرند؛

3- در برنامه­ریزی عملیاتی بیشتر بر منافع فعلی سازمان تأکید می­شود؛ در حالی که در برنامه­ریزی استراتژیک توجه بر منافع آینده است. به عبارت دیگر، دید برنامه­ریزی عملیاتی کوتاه مدت و دید برنامه­ریزی استراتژیک بلندمدت است. در برنامه­ریزی عملیاتی منابع و امکانات موجود سازمان در نظر گرفته می­شود؛ در حالی که در برنامه­ریزی استراتژیک به منابع و امکانات آینده سازمان چشم می­دوزیم؛


. tactical planning

. operational planning

. long rang planning


خرید و دانلود - 28,600 تومان
0

این فایل پروژه ای اجرایی را در اختیار شما قرار می دهد که بواسطه آن با مراحل برنامه ریزی استراتژیک در سازمان آشنا شده و روشهای کاربردی را در این خصوص در اختیار دوستان قرار می دهد.


خرید و دانلود - 29,700 تومان
0

چکیده محتوای فایل:

مفهوم مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین , اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه است که سازمان را قادر می سازد به مقاصد خود دست یابد. مدیریت استراتژیک شامل سه بخش اصلی تدوین , اجرا و ارزیابی استراتژی می باشد.

تدوین استراتژی

در این مرحله ماموریت سازمان / شرکت تعیین شده , عوامل خارجی و داخلی بررسی می شوند تا فرصت ها , تهدیدها , قوت ها و ضعف ها مشخص شوند و بر اساس آنها اهداف و استراتژیهای مختلف سازمان در سطوح مختلف تعیین شوند.

اجرای استراتژی

در این مرحله استراتژی های تعیین شده در مرحله تدوین بایستی به اجرا درآیند. برای اجرای استراتژی ابتدا اهداف و سیاست ها در راستای ماموریت و استراتژی ها تعیین شده و بر اساس آنها منابع سازمان تخصیص داده می شوندو سپس در ساختار مناسبی و با فرهنگ سازنده هدایت می شوند تا استراتژی ها به اجرا درآیند.

ارزیابی استراتژی

در این مرحله تغییرات احتمالی عوامل تاثیر گذار داخلی و خارجی و اثرات احتمالی آنها بر ماموریت , اهداف و استراتژی ها و راه کارهای اجرایی بررسی می شود. هم چنین نحوه انجام هر کدام از مراحل تدوین و اجرای استراتژی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نتایج به دست آمده و نحوه دستیابی به آنها مورد ارزیابی قرار می گیرند تا انحرافات احتمالی شناسایی شده و در جهت رفع آنها اقدام شود.

سطوح مدیریت استراتژیک

فرایند مدیریت استراتژیک دارای سه سطح است ولی در سازمانهایی که کوچک بوده و از ساختار سخت تری برخوردارند ممکن است در دو سطح تعیین شوند.این سطوح شامل:

1- سطح کل سازمان

2-سطح بخشی/واحد تجاری استراتژیک/کسب و کار

3-سطح وظیفه ای

سطح بخشی

در سازمانهای بزرگ در راستای ماموریت و استراتژی سطح کل سازمان برای هر قسمت ماموریت و استراتژی تعیین می شود. به این استراتژی ها استراتژی کسب و کار اطلاق می شود.

سطح وظیفه ای

در این سطح بر اساس اهداف و استراتژی های سطوح بالاتر برای هر کدام از وظایف واحد های تجاری استراتژیک , استراتژی وظیفه ای تعیین می شود. مسئولیت بزرگ مدیران این بخش ها اجرای استراتژی است.

برای تدوین استراتژی از چارچوبی  با عنوان چارچوب جامع تدوین استراتژی استفاده می شود. این چارچوب ابزار و روشهایی را ارائه می دهد که برای انواع سازمانها مناسب است و به استراتژیست ها کمک می کند تا استراتژی های ممکن را شناسایی , ارزیابی و گزینش کنند.

مرحله شروع: تعیین و تهیه بیانیه ماموریت

مرحله ورودی:شامل ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی (اطلاعات مورد نیاز)

مرحله تطبیق یا مقایسه:مقایسه  عوامل اصلی داخلی و عوامل اصلی خارجی  با استفاده از ماتریس سوات(SWOT)  و ماتریس داخلی و خارجی (IE) برای شناسایی استراتژی ها در راستای ماموریت سازمان

مرحله تصمیم گیری: ارزیابی استراتژی ها یانتخاب شده با استفاده از ماتریس QSPM (گزینه های مختلف استراتژی شناسایی شده در مرحله قبل به شیوه عینی و بدون اعمال نظر شخصی مورد ارزیابی قرار می گیرد.

فرایند انتخاب استراتژی

انتخاب استراتژیک عبارت است از ارزیابی استراتژیهای مختلف و انتخاب بهترین آنها.

نکته: در به کارگیری چارچوب جامع تدوین استراتژی باید یکپارچگی در قضاوت شهودی و تجزیه و تحلیل های منطقی را در نظر داشت.

تعیین ماموریت و تهیه بیانیه ماموریت سازمان

ماموریت یک سازمان نشان دهنده علت یا فلسفه وجودی و رسالت سازمان بوده و به عبارتی دیگر بیانگر هویت سازمان است. هر سازمان چه مکتوب باشد چه نباشد دارای یک فلسفه یا ماموریت است.

بیانیه ماموریت در واقع همان ماموریت سازمان است که به صورت مکتوب به اطلاع کلیه ذی نفعان سازمان می رسد.


خرید و دانلود - 9,900 تومان