امروز شنبه 03 آذر 1403 http://sell.cloob24.com
0

گزارش کارآموزی موسسه تحقیقات و آموزش کشاورزی-بخش تحقیقات خاک و آب در 73 صفحه
فهرست:
در دوره کارآموزی،کارهای انجام شده را می توان به 4 گروه تقسیم کرد:
1-بازدید از طرح های تحقیقاتی و آشنایی با مراحل مختلف انجام یک طرح تحقیقاتی
2-تحقیقات کتابخانه ای در مورد مسائل مختلف
3-آشنایی با نرم افزارهای مرتبط با مهندسی خاکشناسی و آمار
4-کار در آزمایشگاه

فهرست طرح های تحقیقاتی بازدید شده:
-بررسی های فیزیولوژیکی تحمل به خشکی در چغندر قند در ارتباط با P,K
-بررسی اثر منابع و مقادیر پتاسیم بر خصوصیات کمی و کیفی پنبه در شرایط شور و غیر شور
-اثر مصرف مواد آلی بر کمیت و کیفیت محصول چغندر قند
-بررسی عملکرد گوجه فرنگی در سطوح مختلف N,Kاز طریق روش کود آبیاری

تحقیقات کتابخانه ای انجام شده:
-بررسی اثرات میزان محلول پاشی عناصر کلسیم و منگنز بر روی خواص کمی و کیفی دو رقم گوجه‌فرنگی
- تعیین معیارهای کیفی میوه‌های صادراتی، افزایش عملکرد و ارتقاء کیفی آنها با مصرف بهینه کود و آب در کشور
- بررسی اثر مصرف فاضلاب تصفیه شده طی فرایند هوا دهی بر خصوصیات شیمیایی خاک و تجمع عناصر کمیاب سرب و کادمیوم در گیاهان آبیاری شده با فاضلاب
-اثر محلول پاشی کلرور کلسیم بر روی درختان سیب
- بررسی اثرات کودهای ازت وپتاسه بر عملکرد محصول گل زعفران
- تعیین تناسب اراضی گندم آبی و چغندرقند در منطقه چناران، استان خراسان
- تعیین‌ نیاز آبی‌ گیاه‌ چغندرقند به‌ روش‌ لایسیمتری‌ در مشهد
- ضرورت مصرف گوگرد در خاک های استان خراسان
-تحقیق در مورد اثر گوگرد در حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه
-تهیه مقاله در مورد اثر گوگرد و ارسال برای چاپ در مجله زیتون
- بیوفسفات طلایی، کودی جدید در تغذیه نوین درختان میوه
-همکاری در انجام طرح برآورد کود مورد نیاز محصولات زراعی استان خراسان
-ترجمه متون تخصصی خاکشناسی
-آشنایی با روش تحقیق

کار در آزمایشگاه:
-آنالیز گیاه و خاک
-نمونه برداری نمونه گیاه و نمونه خاک

آشنایی با نرم افزارهای مرتبط با مهندسی خاکشناسی و آمار
-یادگیری نرم افزار Mstatc وSigmstat که در مورد بررسی آماری نتایج حاصله از طرح های تحقیقاتی می باشد.
-مدل جامع کامپیوتری توصیه کودهای شیمیایی و آلی در راستای تولیدات کشاورزی پایدار

شرح طرح های تحقیقاتی بازدید شده:
- بررسی های فیزیولوژیکی تحمل به خشکی در چغندر قند در ارتباط با P,K
چکیده و شرح کامل طرح و هدف از اجرای آن به پیوست ضمیمه شده است.
-بررسی اثر منابع و مقادیر پتاسیم بر خصوصیات کمی و کیفی پنبه در شرایط شور و غیر شور
چکیده و شرح کامل طرح و هدف از اجرای آن به پیوست ضمیمه شده است.
بررسی عملکرد گوجه فرنگی در سطوح مختلف N,Kاز طریق روش کود آبیاری
چکیده و شرح کامل طرح و هدف از اجرای آن به پیوست ضمیمه شده است.


اثر مصرف مواد آلی بر کمیت و کیفیت محصول چغندر قند
مقدمه:
     اثرات سودمند مواد آلی در بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاکهای زراعی و نقش آنها در افزایش کمی و کیفی محصولات کشاورزی از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. این مواد تا قبل از شناسایی و مصرف کودهای شیمیایی در حدود 150 سال پیش تنها منبع خارجی تأمین کننده عناصر غذایی مورد نیاز گیاه به شمار می‌آمدند. ولی با گذر از کشاورزی سنتی و ورود به کشاورزی مدرن در نیم قرن اخیر متأسفانه مصرف کودهای آلی کاهش و کودهای شیمیایی بطور روز افزونی افزایش یافت. تخریب خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در اثر عدم مصرف کودهای آلی و کشت و کار بیش از اندازه و نیز آلودگی‌های زیست محیطی ناشی از مصرف بی‌رویه کودهای شیمیایی در کشاورزی باعث گردید که در سالهای اخیر مصرف این نوع کودها دوباره مورد توجه قرار گیرد. بطوریکه مدیریت مطلوب ماده آلی در خاک قلب کشاورزی پایدار نام گرفت. در همین راستا در کشور ما نیز در نظر است که با استفاده از مواد آلی از منابع مختلف سطح ماده آلی خاکهای زراعی حداقل به میزان یک درصد افزایش یابد.ماده آلی منبع مواد معدنی و انرژی برای گیاهان و موجودات خاک است و با تشدید فعالیت زیستی در خاک به چرخش بهتر عناصر غذایی و قابلیت جذب آنها کمک می‌کند. تحقیقات مختلف نشان داده است که در خاکهای آهکی مخلوط کردن کودهای فسفاته با کودهای آلی موجب جذب بهتر فسفر توسط گیاه می‌گردد. این پدیده می‌تواند ناشی از کاهش pH خاک در اثر CO2 حاصل از فساد مواد آلی و نیز اثر فسفر آلی باشد. معدنی شدن 1 درصد ماده آلی در 30 سانتیمتری سطح خاک می‌تواند معادل 9 تن در هکتار اسید سولفوریک، پروتون آزاد کند کمپلکس‌های آلی - فلزی که بر اثر تجزیه میکروبی ماده آلی خاک تشکیل می‌شوند نیز قابلیت جذب عناصر کم مصرف را بطور مؤثری تحت تأثیر قرار می‌دهد. ماده آلی  خاک دانه سازی و متعاقب آن نفوذ‌پذیری خاک را افزایش داده  و توسعه ریشه و راندمان مصرف آب را بهبود می‌بخشد.
   سطح زیر کشت چغندرقند در کشور 185 هزار هکتار و تولید کل چغندرقند در کشور 5 میلیون تن گزارش شده است که در این میان استان خراسان با سهم 6/33 درصد از سطح زیر کشت و 9/35 درصد تولید آن در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد مطالعات انجام شده تاکنون در استان بیشتر روی تاثیر کودهای شیمیایی خصوصاً N-P-K متمرکز بوده و  به بررسی اثرات مواد آلی پرداخته نشده است.

مواد و روشها:
    به منظور بررسی تاثیر مواد آلی بر کمیت و کیفیت محصول چغندرقند پژوهشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 10 تیمار و در 4 تکرار در اراضی مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان (طرق) انجام شد تیمارهای آزمایش عبارت بودند از مقادیر 5/2، 5 و 10 تن در هکتار از هر یک از کودهای گاوی، مرغی و کمپوست و شاهد (بدون مصرف هر گونه کود دامی) قبل از کاشت از هر تکرار یک نمونه مرکب خاک از عمق 30-0 سانتیمتری تهیه و در آزمایشگاه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن تعیین گردید(جدول 1).

مواد وروشها:
به منظور بررسی اثرات میزان محلولپاشی عناصر کلسیم و منگنز بر روی خواص کمی و کیفی دو رقم گوجه‌فرنگی طرحی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار به مدت 2 سال 1381 در مرکز تحقیقات کشاورزی طرق (مشهد) انجام  شد که در آن دو رقم گوجه‌فرنگی (مبیل وپتوارلی سی اچ) در کرت اصلی و محلول پاشی  کارور کلسیم و سولفات منگنز با سه سطح غلظت (0،3،6 در هزار) بصورت فاکتوریل در کرتهای فرعی قرارگرفتند (محلول پاشی در زمان گلدهی انجام شد). چند هفته قبل از کاشت بذور دو رقم مورد استفاده در خاک مزرعه مورد نظر که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن تعیین شده بود در خزانه کشت  شد و مراقبت‌های لازم تا زمان انتقال نشاءها به زمین اصلی انجام گرفت.  در تاریخ پانزده اردیبهشت ماه که تاریخ مناسب کشت در منطقه می‌باشد، انتقال نشاءها به زمین اصلی صورت گرفت. در هنگام انتقال نشاءها، از آنها دو بوته مرکب تصادفی تهیه و میزان عناصر ریزمغذی و منگنز و کلسیم اندازه‌گیری  شد. در طول فصل رشد مراقبت‌های لازم از قبیل وجین علفهای هرز، سمپاشی علیه آفات و بیماریها، خاکدهی پای بوته‌ها انجام شده یادداشت برداریهای لازم در تمام مدت رشد صورت  گرفت. پس از محلولپاشی و بر اساس دستورالعمل‌های موجود در هنگام میوه‌دهی  از برگهای روبرروی گوجه‌فرنگی نمونه‌برداری و غلظت عناصر فوق اندازه‌گیری  شد (3). صفاتی از قبیل آلودگی بوته‌ها به بیماری، پوسیدگی،لهیدگی میوه،بریکس و pH نیز بررسی و تعیین  شد. پس از تعیین عملکرد هر چین و کل عملکرد هر کرت آزمایشی و درجه‌بندی میوه‌ها، داده‌ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و اثرات تیمارها مشخص  شد.

نتایج و بحث:
براساس نتایج  حاصله به نظر می‌رسد که ارقام مختلف گوجه فرنگی نسبت به محلول‌پاشی عناصر کلسیم و منگنز پاسخهای متفاوتی می‌دهند. اگر چه اثر ساده رقم بر عملکرد معنی‌دار نبود ولی در مورد محلول‌پاشی منگنز بیشترین عملکرد از رقم  V2 با غلظت سه در هزار سولفات منگنز و کمترین عملکرد از رقم  V1 بدون محلول‌پاشی منگنز حاصل شد. در مورد محلول‌پاشی کلرورکلسیم نیز در حالیکه V2 در سطح شش در هزار کلرور کلسیم بیشتری عملکرد را داشت رقم V1 در همین سطح کمترین محصول را تولید کرد. اثر توأم محلول‌پاشی کلسیم و منگنز نیز بر عملکرد محصول معنی دار بود. بطوریکه بیشترین عملکرد از تیمار  Mn6Ca3  و کمترین عملکرد از تیمار Mn6Ca6 حاصل شد. که این امر نشان‌دهنده ایجاد اختلال در متابولیسم منگنز در اثر کلسیم اضافی می باشد. در مجموع اثر تیمارهای منگنز، کلسیم و رقم بر عملکرد گوجه‌فرنگی در سطح 5% معنی‌دار بود و بیشترین و کمترین عملکرد (07/98 و 87/41 تن در هکتار) به ترتیب از تیمارهای V2Mn6Ca3 و V2Mn0Ca6  حاصل شد. اثر متقابل کلسیم و منگنز بر عارضه پوسیدگی گلگاه کاملآ معنی‌دار بود به طوریکه کمترین عارضه پوسیدگی در غلظت کلسیم سه در هزار و منگنز شش در هزار و بیشترین عارضه در تیمار منگنز شش در هزار و کلسیم صفر در هزار مشاهده گردید.
روش تحقیق:
جهت اجرای طرح، در سال 1379 ابتدا در منطقه شهرستان چناران، دو باغ سیب قرمز و زرد که از نظر مدیریتی، نامطلوب بودند انتخاب شدند. از هر کدام از باغها علاوه بر تجزیه خاک، برگ و آب آبیاری،  سوابق مدیریتی، کود دهی، وضعیت ظاهری درختان، عملکرد و … یادداشت‌برداری گردید. سپس در هرکدام از باغهای سیب قرمز و زرد، دو قطعه که هر کدام حدود 20 اصله درخت را دربرداشت، مرز بندی شده و تحت دو نوع مدیریت مطلوب (کود دهی با توجه به نتایج تجزیه برگ و به روش چال کود، آبیاری به روش جویچه‌ای و محلول پاشی کلرور کلسیم) و نامطلوب (کود دهی به روش پخش سطحی و عرف باغدار، آبیاری به روش کرتی و عدم محلول پاشی کلرور کلسیم) قرار گرفتند. با این عمل در حقیقت دو باغ سیب با مدیریت مطلوب و دو باغ سیب با مدیریت نامطلوب بدست آمد که به دلیل یکنواختی  نوع درخت (رقم، سن و …)، شرایط خاکی و آب و هوایی اثر مدیریتها قابل قیاس می‌باشد. پس از آن نتایج تجزیه برگی، عملکرد و وضعیت ظاهری درختان هر قطعه مورد بررسی قرار گرفت. در سال جاری نیز علاوه بر فاکتورهای فوق، انبارداری، ضایعات پس از برداشت و خصوصیات کیفی میوه‌ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت و اثر فاکتورهای فوق به صورت آماری مقایسه خواهد شد.
نتایج و بحث:
·خصوصیات شیمیایی خاک باغهای مورد آزمایش:
برخی از مشخصات شیمیایی خاک باغهای مورد آزمایش که اندازه‌گیری شده درجدول  1 نشان داده شده است. در هر دو باغ به علت پخش سطحی و مصرف نامتعادل کود فسفاته، غلظت بیشتر فسفر را در لایه سطحی (0-20 سانتیمتری) نسبت به عمق (20 سانتیمتری) مشاهده گردید. pH خاکها در هر دو عمق بالا بوده که این امر در رسوب و غیر فعال شدن عناصرغذایی که حلالیت آنها وابسته به ‍pH  خاک است، می تواند مؤثر واقع شود. در بین عناصر میکرو نیز فقط روی پایین‌تر از حد بحرانی قرار دارد. غلظت فسفر خاک در سطح بیشتتر از عمق می باشد که نشان دهنده مصرف پخش سطحی کودهای فسفره می باشد.

    ·کیفیت آب آبیاری باغهای مورد آزمایش:
      برخی از مشخصات آب آبیاری باغهای مورد آزمایش در جدول 2  نشان داده شده است. با مقایسه مشخصات آب آبیاری با راهنمای تفسیر کیفیت آب آبیاری (فائو، 1990) مشخص می‌شود آب آبیاری داری pH قلیایی، SAR وEC بدون محدودیت بوده و از نظر میزان بی‌کربنات (بیش از 5/ 2میلی اکیوالانت در لیتر)، در محدودیت متوسط در استفاده از آب آبیاری قرار دارد.

    ·تجزیه برگ:     
     نتایج حاصل از تجزیه برگی درختان در جدول سه نشان داده شده. در هر دو باغ قرمز  و زرد، قطعه مطلوب نسبت به قطعه نامطلوب، از غلظت بالای  عناصر کم‌مصرف (به جز آهن) برخوردار است (با وجود اینکه قطعه‌های مطلوب از عملکرد بالایی نیز برخوردار بودند). به نظر می‌رسد استفاده از چال کود با تعدیل pH حجم کوچکی از خاک (حجم چال کود) از رسوب عناصر غذایی که حلالیت آنها وابسته به pH خاک است (منگنز، روی و…) جلوگیری نموده و با ایجاد شرایط تهویه‌ای بهتر و محیط مناسب برای گسترش ریشه و همچنین کاهش جذب عناصر غذایی توسط علفهای هرز موجب جذب بیشتر این عناصر در  قطعه‌های مطلوب شده است.
وضعیت ظاهری باغهای مورد آزمایش از نظر علائم کمبود عناصر غذایی:
      در قطعه‌های نامطلوب هر دو باغ علائم کمبود آهن به صورت کلروز برگی (در درجه اول) و علائم کمبود روی به صورت ریزبرگی (در درجه دوم) مشاهده می‌شد. نمودار 1 درصد درختانی که دارای علائم کمبود آهن و یا روی هستند را نشان می‌دهد.
     با وجود بالا بودن میزان آهن در برگ درختان (در قطعه نامطلوب) باز علائم کمبود آهن در درختان دیده می‌شود با توجه به بالا بودن غلظت آهن در برگ درختان قطعه‌های نامطلوب  نسبت به قطعه‌های مطلوب انتظار بر این بود که علائم کمبود آهن در درختان نامطلوب از گستردگی کمتری برخوردار باشد(نسبت به قطعه‌های مطلوب) ولی  باتوجه به بالا بودن غلظت آهن در خاک و متعادل بودن نسبت فسفر به آهن در گیاه (در هر دو باغ)  چنین به نظر می‌رسد که احتمالاً در قطعه‌های  نامطلوب به دلیل عدم استفاده از چالکود، بالا بودن میزان بی‌کربنات آب آبیاری، کربناته بودن خاکها و آبیاری سنگین (آبیاری سنگین  تولید CO2  نموده و CO2  تولید شده، بعد از ترکیب با کربنات خاک، تولید بی‌کربنات می‌نماید) باعث شده تا pH شیره سلولی افزایش یابد. با افزایش pH شیره سلولی گیاه  آهن فعال جذب شده توسط گیاه به جای مصرف در متابولیسم گیاهی به آهن غیرفعال تبدیل شده و در گیاه انباشته می‌شود. اما در قطعه‌های مطلوب به دلیل استفاده از روش آبیاری جویچه‌ای مشکلات ناشی از آبیاری کرتی ذکر شده مطرح نبوده و استفاده از چالکود در این باغ با خنثی کردن اثرات بی‌کربنات بالای آب آبیاری و خاک، pH شیره سلولی را تعدیل نموده است. با تعدیل pH شیره سلولی، آهن فعال جذب شده وارد چرخه متابولیسم گیاه شده و به آهن غیرفعال تبدیل نمی‌شود. به عبارت دیگر در باغ نامطلوب درصد بیشتری از آهن کل را آهن غیرفعال تشکیل می‌دهد. در باغ مطلوب (برعکس باغ نامطلوب) آهن فعال درصد بیشتری از آهن کل را شامل می‌شود. با این توضیح و باتوجه به این نکته که روشهای آزمایشگاهی موجود میزان آهن کل (مجموع آهن فعال و غیرفعال) را در برگ اندازه‌گیری می‌نمایند دلیل تناقض بین نتایج این قسمت با نتایج تجریه برگ مشخص می‌شود. در این رابطه محققین زیادی از جمله سمر (1377)، ملکوتی (1379)، گزارش می‌دهند که درخت در خاکهای آهکی  دچار کمبود فیزیولوژیک است و مشکل آن کم بودن آهن قابل جذب در خاک نیست. بلکه غیرفعال شدن آن در گیاه به دلیل pH بالای شیره سلولی می باشد.
مقدمه:
    آب یکی از عوامل محدودکننده کشاورزی در مناطق خشک و نیمه‌خشک می‌باشد و متأسفانه بدلیل رشد جمعیت پیشرفتهای صنعتی و توسعه شهرها، دامنه‌های محدودیت به مرزهای نگران کننده بحران نزدیک می‌گردد. بدلیل کاهش بارندگی در چند سال اخیر در استان خراسان و افزایش مصرف آب در بخشهای دیگر جامعه از جمله در شهرها، اکنون رقابت بر سر مصرف آب جدی‌تر گردیده است بطوریکه در چند سال گذشته بدلیل اولویت انتقال آب از سدهای طرق و کارده به بخش شهری، کشاورزان مناطق پایین دست امکان کشت محصولات را تا حد زیادی از دست داده‌ند، با توجه به روند فوق، استفاده مجدد از فاضلابها بعنوان امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر مطرح شده است. استفاده پایدار از فاضلابهای شهری نیازمند آگاهی‌های همه جانبه از اثرات کوتاه مدت و بلند مدت مصرف فاضلاب بر خاک، چرخه غذایی و ابهای زیرزمینی می‌باشد.
استفاده از فاضلاب‌ها در کشاورزی بعنوان جایگزینی برای آب آبیاری در حال گسترش است. اگرچه افزایش غلظت فلزات سنگین در اراضی که فاضلاب دریافت کرده‌اند، بدلیل ورود آنها به زنجیره غذایی از اهمیت زیادی برخوردار است. آلودگی خاکهای سطحی و آبهای زیرزمینی نیز نگرانیهای دیگر می‌باشند. ینگ‌مینگ (1993).
مطالعه و بررسی دقیق سرنوشت فلزات سنگین در خاکهایی که در آن فاضلاب بکار می‌رود برای حداقل کردن مخاطرات آلودگی خاک، آب و زنجیره غذایی ضروری دانسته است ولی تحرک فلزات سنگین در خاک را به چهار طریق ممکن دانسته است:
1-   خارج شدن از خاک به هنگام برداشت محصول، در این حالت مقداری از فلز در چرخه غذایی قرار می گیرد که مخاطرات آن نگرانی عمده کاربرد فاضلاب است.
2-   فرسایش: حرکت توده‌ای فلزات سنگین همراه با آب و یا خاک
3-   نشست عمقی و آبشوئی: حرکت فلز سنگین با آب آبیاری به اعماق خاک و خطر وارد شدن به آب های زیرزمینی
4-   عملیات شخم و آماده‌سازی زمین قبل از کشت
مشخص گردیده است که تحرک، قابلیت استفاده و سمیت فلزات کمیاب به شکل شیمیایی آنها بستگی دارد بنابراین شناخت گونه‌های این فلزات برای فهم و کنترل رفتار آنها در محیط ضروری است.
از انجائی که فاضلاب‌ها، ضایعاتی غنی از ماده آلی هستند. بنابراین کاربرد آنها در اراضی کشاورزی می‌تواند باعث پیچیده شدن اثرات متقابل فلزات در خاک شود.
لامی و همکاران (1993)، دریافتند که ماده آلی محلول موجود در فاضلاب بر وضعیت کادمیوم محلول و ظرفیت نگهداری خاک برای کادمیوم در محدوده pH 5 تا 7 موثر است.
آنها نتیجه گرفتند که در شرایط آزمایش، تحرک کادمیوم بلافاصله پس از کاربرد فاضلاب در خاک افزایش می‌یابد.
ملالی و همکاران (1994) با بررسی آبشوئی عناصر مختلف از اراضی که فاضلاب دریافت کرده‌اند، به این نتیجه رسیدند که بدلیل ترکیب عوامل فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی حرکت عناصر از فاضلاب محدود است.
در هندوستان مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که استفاده بلند مدت از فاضلاب (بیش از 25 سال) باعث افزایش ماده آلی در لایه 45 سانتیمتر خاک شده است همچنین وزن مخصوص ظاهری خاک کاهش یافته و ظرفیت نگهداری آب در خاک افزایش یافته است.
نری (NEERI)  ضمن بررسی سرنوشت عناصر سنگین افزوده شده به خاک در اثر مصرف فاضلاب پی‌برد که اگرچه غلظت عناصر سنگین در حال حاضر حد خطر سازی نمی‌باشد امکان بروز مشکل در بلندمدت وجود دارد عبدالقفار 1983 معتقد است که استفاده مهمتر از فاضلاب در آبیاری ممکن است باعث افزایش املاح ممکن 4 میلیون متر مکعب و اسکندریه 1 میلیون متر مکعب برآورد شده است.
ال‌شباسی و همکاران (1971) ضمن بررسی اراضی که مدت 50 سال فاضلاب دریافت کرده بودند. اعلام کرد که رنگ خاک سطحی از زرد کم رنگ به قهوه‌ای تیره تغییر یافت است. در حالیکه رنگ خاک در لایه زیرین بدون تغییر باقی ماند. میزان ماده آلی خاک از 36/0 به 26/1% افزایش یافت. نتایج آنها همچنین حاکی از آن بود که پس از این مدت میزان رس خاک از 8% به 13% افزایش یافت در حالیکه میزان Caco3 از 1/5% به حدود 8/2% و pH خاک از 6/7 به 7/6 کاهش یافت.
در تحقیق دیگری عبدو و ال ننه(1980) دریافتند که استفاده از فاضلاب در آبیاری بطور مشخص مقدار آهن، منگنز و روی محلول در خاک را افزایش داد.
ال ننه و همکاران (1982) در تحقیق دیگری نشان دادند که آبیاری با فاضلاب بمدت 47 سال، باعث افزایش فسفر قابل استفاده و کل نیتروژن محلول در خاک شده آنها دریافتند که فاضلاب میزان فلزات سنگین کادمیوم، کبالت، سرب و مس را نیز افزایش داد این مطالعات همچنین نشان داد که آبیاری طولانی مدت با فاضلاب (47 سال) می‌تواند باعث انتقال ترکیبات پیچیده ارگانومتال به اعماق بیشتر از c.m50 سانتیمتری شود.
مطالعات گلخانه‌ای نشان داد که مصرف 50 گرم فاضلاب در کیلوگرم خاک باعث افزایش ازت، فسفر، پتاس، آهن، منگنز، روی، مس، کبالت، نیکل، سرب و کادمیوم در برگ نسبت به شاهد گردید.
چانی و هارتیک (1978) اعلام کردند که    حاوی 2000 قسمت در میلیون روی، 80 قسمت در میلیون مس، 100 قسمت در    Ni  و نسبت  بیش از 5/0 نباید در اراضی کشاورزی استفاده شوند. بینگهام و همکاران (1979) به دلیل سمیت کادمیوم،معادل فلزی رای کادمیوم تعریف نمودند و اعلام کردند که مقدار 4/4 غلظت کادمیوم + Cu در خاک آهکی یا قلیائی نباید در لجن فراتر از ppm600 باشد.
توفیقی و سلمانی (1378) ضمن بررسی چگونگی حرکت عناصر سنگین نیکل، کادمیوم و سرب در خاک و شرایط آزمایشگاهی در اثر آبیاری با فاضلابهای جنوب تهران دریافتند که عناصر نیکل، کادمیوم و سرب نیز در قسمتهای سطحی خاک (تا در سانتیمتر سطح) تجمع یافته و حرکت عمقی چندانی ندارند. و بافت خاک بر حرکت عمقی این عناصر اثر چندانی نداشت. سرب بیشترین حرکت عمقی و نیکل کمترین حرکت را دارا بود. آنها دریافتند که در صورت اضافه شدن کربنات کلسیم و سدیم بنتونایت به تمام خاکها، ظرفیت جذب کادمیوم خاکها بالا می‌رود. در نهایت بررسی آنها نشان داد که با توجه به تحرک بسیار کم و ظرفیت جذب زیاد عناصر سنگین در خاکهای جنوب تهران، به احتمال زیاد مصرف فاضلاب های جنوب تهران بعنوان آب آبیاری (حتی در دراز مدت) موجب آلوده شدن آبهای زیرزمینی این مناطق به این سه عنصر نمی‌گردد.
رحمانی (1378) ضمن برسی خصوصیات شیمیایی و غلظت عناصر سنگین سرب، کادمیوم و نیکل در پساب خروجی واحدهای صنعتی شهر یزد (واحد‌های ریسندگی و بافندگی) اعلام نمود که تنها محدودیت موجود در پساب‌ها از نظر غلظت کلروبی‌کربنات بوده است در پاره‌ای از موارد پسابها دارای محدودیت سولفات، کلسیم و منیزیم بوده است.

کاوش‌
با توجه‌ به‌ مشاهدات‌ عینی‌ حاصل‌ از محلول‌ پاشی‌ با کلرور کلسیم‌ مشاهده‌شد که‌ محلول‌ پاشی‌ با کلرور کلسیم‌ اندازه‌ میوه‌ ها را کوچکترنکرد و زخمی‌ شدن‌ وچوب‌ پنبه‌ای‌ را بطور قابل‌ ملاحظه‌ ای‌ کنترل‌ نمود.
بررسی‌ روند تغییرات‌ کلسیم‌ نشان‌ داد که‌ محلول‌ پاشی‌ با غلظت‌ های‌ مختلف‌کلرور کلسیم‌ باعث‌ افزایش‌ این‌ عنصر نسبت‌ به‌ تیمار شاهد شده‌ است‌. اما مقادیرحاصله‌ تفاوت‌ معنی‌ داری‌ را در غلظت‌ های‌ مختلف‌ کلرور کلسیم‌ (1/5و 0/5درصد)نشان‌ نمی‌دهدبررسی‌ روند تغییرات‌ منیزیم‌ نشان‌ می دهد که‌ تیمار شاهد منیزیم‌ بیشتری‌نسبت‌ به‌ تیمارهای‌ دیگر دارد و به‌ ترتیب‌ افزایش‌ غلظت‌ محلول‌ کلرور کلسیم‌ مقدارمنیزیم‌ کاهش‌ یافته‌ است‌().اما تغییرات‌ عناصربر و روی‌ روند مشخصی‌را نشان‌ نمی‌دهند.پس‌ احتمالامی توان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌با افزایش‌ میزان‌ کلسیم‌، میزان‌ منیزیم‌ کاهش‌ یافته‌ است‌. این‌ نتیجه‌ موافق‌ باگزارشات‌ دانشمندان‌ دیگر است‌. در منابع‌ ذکر شده‌ است‌ که‌ کلسیم‌ و منیزیم‌ با هم‌رقابت‌ داشته‌ و جذب‌ منیزیم‌ موجب‌ کاهش‌ جذب‌ کلسیم‌ به‌ داخل‌بافت‌ میوه‌ می گرددو یا بر عکس‌ یعنی‌ با کاهش‌منیزیم‌وپتاسیم‌،کلسیم‌ افزایش‌ داشته‌ است‌.
بررسی‌ روند تغییرات‌ کلسیم‌ نشان‌ می دهد که‌ با افزایش‌ تعداد نوبت‌ محلول‌پاشی‌، میزان‌ کلسیم‌ افزایش‌ یافته‌ است‌ اما این‌ مقادیر با هم‌ اختلاف‌ معنی‌ داری‌رادر سطح‌ 5 درصد نشان‌ نمی‌دهند به‌ طور کلی‌ 6 نوبت‌پاشش‌ محلول‌ 0/5 درصد دارای‌ حداکثر میزان‌ کلسیم‌است‌،در صورتیکه‌ 6نوبت‌ پاشش‌ محلول‌ با غلظت‌ 1 درصد دارای‌ کمترین‌ میزان‌کلسیم‌ بعد از شاهد می‌باشد. اثرات‌ متقابل‌ غلظت‌ در نوبت‌ محلول‌ پاشی‌ سبب‌اختلاف‌ معنی‌ داری‌ در سایر عناصر میوه‌ نشده‌ است‌.نتایج‌ حاصل‌ از اندازه‌ گیری‌ مقدار تقریبی‌ نشاسته‌ موجود در سیب‌ در هنگام‌برداشت‌ نشان‌ داد که‌ رسیدگی‌ میوه‌ تحت‌ تاثیر غلظت‌ کلرور کلسیم‌ قرار گرفته‌است‌ و 6 نوبت‌ محلول‌ پاشی‌ با غلظت‌ های‌ 1 و 1/5 درصد کلرور کلسیم‌ و 4 نوبت‌محلول‌ پاشی‌ باغلظت‌ 0/5 درصد کلرورکلسیم‌ باعث‌ حفظ میزان‌ نشاسته‌ در حدبیشتری‌ شده‌ بودند مقدار تقریبی‌ نشاسته‌ موجود در سیب‌ ها پس‌ از 5 ماه‌ نگهداری‌ در سردخانه‌در تمام‌ نمونه‌ هایی‌ تیمار شده‌ با کلرور کلسیم‌ به‌ میزان‌ جزئی‌ رسید و حتی‌ درشاهد بطور کامل‌ ناپدید شد.بین‌ میزان‌ نشاسته‌ و مدت‌ زمان‌ نگهداری‌ در سردخانه‌همبستگی‌ منفی‌ وجود دارد و مقدار جزئی‌ نشاسته‌ در میوه‌ های‌ سیبی‌  سیب‌ وگلابی‌  در حین‌ رسیدن‌ و پس‌ از برداشت‌ ناپدید می‌شود.میزان‌ سفتی‌ بافت‌ میوه‌ نیز در اثر محلول‌ پاشی‌ با کلرورکلسیم‌ افزایش‌ نشان‌داد.میوه‌ محلول‌ پاشی‌ شده‌ با محلول‌ 1 درصد کلرورکلسیم‌ دارای‌ میزان‌ سفتی‌بالاتری‌ بود (بین‌ ماههای‌ مختلف‌ نگهداری‌ اختلاف‌ معنی‌داری‌در میزان‌ سفتی‌مشاهده‌می شود (P=0/01)و در طول‌ مدت‌ نگهداری‌ میوه‌ در سردخانه‌ میزان‌ سفتی‌ بافت‌کاهش‌ یافته‌ است‌ (
محلول‌ پاشی‌ با کلرور کلسیم‌ سبب‌ تغییر PH میوه‌ شد و میوه‌ محلول‌ پاشی‌شده‌ با محلول‌ 1 درصد کلرور کلسیم‌ دارای‌ پایین‌ ترین‌ میزان‌ PH و شاهد دارای بالاترین‌ میزان‌ PH بود (در طول‌ مدت‌ نگهداری‌ میوه‌ در سردخانه‌ میزان‌ PH افزایش‌ یافته‌ است‌ (نمودار9-5).بین‌ PH میوه‌ و مدت‌ زمان‌ نگهداری‌ در سردخانه‌ همبستگی‌ مثبت‌ وجود دارد.میزان‌ PH میوه‌ در ابتدای‌ برداشت‌ بعلت‌ وجود اسیدهای‌ آلی‌ بمیزان‌ کمتری‌ است‌ولی‌ بتدریج‌ و در طی‌ فعل‌ و انفعالات‌ منجر بیوشیمیایی‌ این‌ اسیدها و به‌ مواد دیگری‌مثل‌ ترکیبات‌ قندی‌ تبدیل‌ شده‌ و میزان‌ pH، افزایش‌ می‌یابد.
در اثر محلول‌ پاشی‌ با کلرور کلسیم‌ میزان‌ اسیدیته‌ افزایش‌ نشان‌ داد و میزان‌اسیدیته‌ در غلظت‌ های‌ 1 درصد کلرور کلسیم‌ با 6 نوبت‌ محلول‌ پاشی‌ درحداکثرمیزان‌ خود بودند.بطورکلی‌ تیماربا کلرور کلسیم‌ سبب‌ افزایش‌ در میزان‌ اسیدهای‌ آلی‌ میوه‌ می‌شود و مقداراسیداسکوربیک‌ را تا 300 درصد افزایش‌ می دهد.تیمار با کلرور کلسیم‌ سبب‌افزایش‌ میزان‌ اسیدهای‌ آلی‌ میوه‌ تا 20-30 درصد می‌شود.افزایش‌ یون‌ کلسیم‌و نیز کاتیونهای‌ دیگر سبب‌ تحریک‌ بیشتر اسیدهای‌ آلی‌ می‌شود تا بتواند در مقابل‌کاتیونها یک‌ تعادل‌ آنیونی‌ هم‌ ارزش‌ بسازد. میزان‌ اسیدیته‌ سیب‌ های‌ تیمار شده‌ باکلرور کلسیم‌ که‌ در سردخانه‌ های‌ معمولی‌ نگهداری‌ می‌شوند شبیه‌ به‌ اسیدیته‌سیب‌ های‌ نگهداری‌ شده‌  در سردخانه‌اتمسفر کنترل‌ شده‌ می‌باشد باافزایش‌ تعداد نوبت‌ محلول‌ پاشی‌ اسیدیته‌ افزایش‌ یافته‌ است‌ و در 6 نوبت‌محلول‌ پاشی‌ میزان‌ اسیدیته‌ در حداکثر میزان‌ خود است‌ اما با 4 نوبت‌ محلول‌ پاشی‌با کلرور کلسیم‌ در یک‌ گروه‌ قرار دارند (در طول‌ مدت‌ نگهداری‌ میزان‌ اسید قابل‌ تیترکاهش‌ یافته‌ است‌ (. چون‌بلافاصله‌ پس‌ از برداشت‌ در میوه‌ میزان‌ اسیدهای‌ آلی‌ زیادی‌ وجود دارد ولی‌ در طی‌دوره‌ نگهداری‌ و نزدیک‌ شدن‌ به‌ مرحله‌ رسیدگی‌ و پیری‌ این‌ میزان‌ کاهش‌ می‌یابدبطوریکه‌ در میوه‌ کاملاپ رسیده‌ این‌ میزان‌ در حداقل‌ خود می‌باشد.
 در اثر استفاده‌ از محلول‌ پاشی‌ با کلرور کلسیم‌ میزان‌ مواد جامد محلول‌ نیزافزایش‌ یافته‌ است‌ و میزان‌ بریکس‌ در غلظت‌ 1 درصد محلول‌ کلرور کلسیم‌ درحداکثر میزان‌ خود است‌ اما با غلظت‌ 0/5 درصد کلرور کلسیم‌ و 1/5 درصد کلرورکلسیم‌ در یک‌ گروه‌ قرار دارند و میزان‌ مواد جامد محلول‌ در تیمار شاهد از همه‌کمتر است‌ ‌.بین‌ بریکس‌ میوه‌ و مدت‌ زمان‌ نگهداری‌ در انبار همبستگی‌ مثبت‌وجود دارد. در میوه‌ ها مقدار عمده‌ مواد جامد محلول‌ را قندها تشکیل‌ می‌دهند. و بااندازه‌ گیری‌ بریکس‌، تقریباپ می توان‌ به‌ مقدار قند میوه‌ پی‌ برد. در طول‌ دوره‌ رسیدن‌میوه‌، میزان‌ بریکس‌ آن‌ زیاد می‌شود و کسر بریکس‌ اسیدیته‌  شاخصی‌ برای‌ رسیدن‌میوه‌ها محسوب‌ می‌شود.
اندازه‌ گیری‌  میزان‌ کاهش‌ وزن‌ پس‌ از 10 روز نگهداری‌ در 23درجه‌ نگهداری‌نشان‌ داد که‌ تقریبا تاثیر تمام‌ عوامل‌ باعث‌ اختلاف‌ معنی‌ داری‌ نشده‌ است‌. نفوذکلسیم‌ در سیب‌ از واکنشهای‌ تنفسی‌ و تعرق‌ جلوگیری‌ نموده‌ و از کاهش‌ رطوبت‌ ویا افزایش‌ میزان‌ کاهش‌ وزن‌ می‌کاهد.
نتایج‌ حاصل‌ از آزمون‌ چشایی‌ نشان‌ داد که‌ بطورکلی‌ 6 نوبت‌ محلول‌ پاشی‌ بامحلول‌ کلرور کلسیم‌ 1 درصد باعث‌ حفظ بهتر وضعیت‌ ظاهری‌، بافت‌ و طعم‌ نسبت‌به‌ نمونه‌ شاهد شده‌است‌ (

نتایج‌ تعیین‌ ضریب‌ همبستگی‌ بین‌ صفات‌ کیفی‌ و غلظت‌ محلول‌ کلرور کلسیم‌صفر یا شاهد، 0/5، 1 و 1/5 درصد  نشان‌ داد که‌ ضریب‌ همبستگی‌ (r) به‌ استثنای‌pH در بقیه‌ صفات‌ کیفی‌ اندازه‌گیری‌ شده‌ در سطوح‌ 5 درصد و 1 درصد معنی‌ دارمی‌ باشد و این‌ نتیجه‌ احتمالاپ نشان‌ دهنده‌ همبستگی‌ زیاد این‌ عوامل‌ کیفی‌ به‌ غلظت‌محلول‌ کلرور کلسیم‌ می‌ باشد
پیشنهادات‌:
1 - از شش‌ نوبت‌ محلول‌ پاشی‌ با کلرور کلسیم‌ 1 درصد کیفی‌ در سطح‌ تجارتی‌ درباغات‌ استفاده‌ گردد.
2 - ادامه‌ تحقیقات‌ در مورد انجام‌ محلول‌ پاشی‌ با غلظت‌ های‌ دیگری‌ از محلول‌کلرور کلسیم‌ و تعداد نوبت‌ های‌ محلول‌ پاشی‌ متفاوت‌ تا ضمن‌ افزایش‌ میزان‌کلسیم‌ و عمر انبارمانی‌، عوارض‌ ناشی‌ از کاهش‌ مقدار منیزیم‌ و پتاسیم‌ رخ‌ ندهد.


خرید و دانلود - 7,700 تومان
تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com