امروز شنبه 03 آذر 1403 http://sell.cloob24.com
0

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع:    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرمایه اجتماعی

پیشینه تحقیق

    در هر پژوهش آشنایی با کارهای تحقیقاتی قبلی و نظریه­های مربوط به موضوع و آگاهی از وجوه مشابهت­ها و تفاوت­های موضوع مورد مطالعه با آن ضروری به نظر می­رسد. در واقع هیچ کس نمی­تواند مدعی باشد که بضاعت علمی­اش او را از خوشه­چینی در این دستاوردها بی­نیاز می­سازد. (کیوی و کامپنهود، 1370، ص36)

-2 تحقیقات داخلی

  - پژوهش «سرمایه اجتماعی شبکه و اینترنت» توسط عبدالله گیویان و احمد غلامی ناصرآبادی در سال 1388 انجام شده و در این تحقیق رابطه استفاده از اینترنت و سرمایه اجتماعی شبکه­ای کاربران اینترنت، بررسی می­شود. بنا به ضرورت و مناسبت موضوع، از روش پیمایشی با تکنیک مصاحبه حضوری استفاده شده است. مهم­ترین نتایج تحقیق بدین قرار است:

الف. رابطه مثبتی بین میزان استفاده از اینترنت و سرمایه اجتماعی شبکه­ای برقرار است.

ب. بین استفاده اجتماعی از اینترنت و افزایش سرمایه اجتماعی رابطه معناداری برقرار است

ج. بین نوع رشته تحصیلی پاسخگو و نوع استفاده از اینترنت رابطه معناداری برقرار نیست.(گیویان، غلامی ناصر آبادی، 1388)

  - در پژوهش «نقش رسانه در سرمایه اجتماعی» که توسط محمود یعقوبی دوست انجام شده، به این نتیجه رسیده است که رادیو و تلویزیون تأثیر فراوانی بر مخاطبان دارند که این تأثیر از نیاز روزانه مردم به اطلاعات و اخبار جدید و پر کردن اوقات فراغتشان یا بهره گیری از آنها به وجود می­آید. محقق بر کارکردی که رادیو و تلویزیون در زمینه تغییر نگرش و افکار و رفتار مخاطبان، تغییر فرهنگ عمومی، اثر­گذاری بر باورهای مردم و هدایت افکار عمومی دارد و نیز کارکرد بالا بردن مشارکت سیاسی مردم و... اشاره می­کند و معتقد است که رادیو و تلویزیون ابزارهای دولتند و انتظار بر این است که اخبار و برنامه­های آنها به تقویت برخی از شاخص­های سرمایه اجتماعی بپردازند. (یعقوبی دوست، بی تا)

 - در پژوهش «میزان اعتماد مردم به بخش خبری رسانه­ها» توسط سمیرا کلهر با همکاری عباس عبدی در سال 1378 انجام شده، محقق ضمن اشاره به کارکردهای متنوع رسانه ها در عرصه حیات اجتماعی به بحث در مورد مبانی تئوریک خود می­پردازد. وی با استفاده از تئوری مازلو، به طرح ارتباط نیاز به امنیت و بروز احساس بی اعتمادی می­پردازد. نبود امنیت نسبت به محیط، منجر به بی اعتمادی به نظام سیاسی می­گردد. در این تحقیق میزان استفاده از رادیو، مطالعه روزنامه، نحوه کسب خبر و میزان علاقه به انواع خبر مورد توجه بوده است. از این رو رسانه­های مورد بررسی علاوه بر رادیو و تلویزیون، شامل مطبوعات و هفته نامه­های خبری نیز هست. این پژوهش در پنج شهر تهران، تبریز، مشهد، بوشهر، بندرعباس با نمونه آماری 729 نفر انجام شده و جامعه آماری آن شامل افراد 20 تا 34 سال بوده است. در این پژوهش ادعا شده است که میزان اعتماد مردم به تلویزیون و اخبار آن 18 درصد است. (کلهر، 1378، 46)

- اعتماد به تلویزیون و عوامل موثر بر آن، پژوهشی است از علی اصغر پورمحمدی(1377)، محقق پس از ذکر کارکردهای سیاسی-اجتماعی اعتماد و تعریف این متغیر به تبیین تئوریک آن پرداخته و از نظریات افرادی چون گیدنر، هابز، مارکس، لاهمن، پارسونز و چلبی استفاده کرده است. مدل تحقیق محقق در این بررسی سه دسته عوامل را شامل می شود: عوامل ساختاری برون­سازمانی، عوامل درون­سازمانی و عوامل فردی. هر کدام از این عوامل دارای مولفه­ها و شاخص­های جزیی­تری است. برای سنجش متغیر وابسته، یعنی میزان اعتماد به تلویزیون، از تکنیک برش قطبین و طیف لیکرت استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، مردم عادی ساکن در مناطق 6، 3 و 16 تهران هستند که 600 نفر آنها با روش خوشه ای انتخاب شده­اند.

نتایج کلی این تحقیق:

-میانگین احساس تعلق به تلویزیون 74/3 (بالاتر از متوسط) برآورد شده است.

-میانگین ارزیابی پاسخگویان از میزان سهیم شدن آنها در تصمیمات و برنامه­ریزی تلویزیون 09/2 است

-ارزیابی از میزان صداقت تلویزیون 2/3 می باشد (بالاتر از متوسط)

-ارزیابی کلی اعتماد به تلویزیون در حد بالاست. (05/56)

-شاخص کلی اعتماد به تلویزیون (3/21) در حد زیاد و بسیار زیاد است

-تلویزیون بعنوان گروه مرجع، تاثیر نسبتاً شدیدی در میزان اعتماد به خود تلویزیون داشته است. (جوادی­یگانه، فروزان و قنبری، 1384، ص149)

- بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن و چگونگی نقش رسانه­ها در افزایش آن

عنوان نظرسنجی است که توسط احمد عبدالملکی در سال 1386 انجام شده است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام شد و بر اساس آن از 840 نفر از افراد 18 سال و بالاتر ساکن شهر تهران که به شیوه نمونه­گیری خوشه­ای سه مرحله انتخاب شده­اند، در تاریخ 13/5/86 مصاحبه حضوری به عمل آمد. نتایج این تحقیق به شرح ذیل است:

1- بر اساس نتایج پژوهش حاضر، 8/64 درصد پاسخگویان، در حد خیلی زیاد و زیاد معتقد بوده­اند امروزه کمتر می­توان به دیگران اعتماد کرد. اعضای خانواده 92 درصد، بستگان 4/47، دوستان و آشنایان 4/23، بیشترین میزان اعتماد پاسخگویان را به خود اختصاص داده­اند.

2- در بین مشاغل مختلف، معلمان 9/72 درصد، پزشکان 6/59 و نیروی انتظامی 2/59 بیشترین و بازاریان 6/12، مغازه­دارها 2/19 و مشاغل فنی 4/21، کمترین میزان اعتماد پاسخگویان را به خود اختصاص داده­اند.

3- جلب اعتماد مردم به رسانه­ها 7/26 درصد، تولید برنامه (فیلم و سریال) در زمینه اعتماد 1/23 و تولید برنامه­های آموزشی و میطگرد 9/11، مهم­ترین پیشنهادهای پاسخگویان برای افزایش اعتماد به یکدیگر به وسیله صدا و سیما است.

4- پنداشت فرد از وضعیت ساختاری جامعه، مهم­ترین عاملی است که تعیین کننده میزان اعتماد فرد است. از نظر پاسخگویان، شاخص وضعیت ساختاری جامعه از ترکیب چهار شاخص میزان رعایت هنجارها، میطان پاسخگویی نهادها به مردم، میزان شفافیت نهادها و میزان ثبات جامعه به دست آمده است.

5- هرچه احساس موفقیت فرد در زندگی بیشتر باشد، اعتماد اجتماعی او بالاتر خواهد بود. با افزایش سن، اعتماد اجتماعی فرد افزایش می­یابد. مردان بیشتر از زنان، به دیگران اعتماد می­کنند.

6- با افزایش تحصیلات، اعتماد اجتماعی افراد کاهش می­یابد. هرچه اعتماد فرد به کار گروهی بیشتر باشد، اعتماد اجتماعی او بالاتر خواهد بود. (حسین­پور، 1389، ص137)

وسایل ارتباط­جمعی و تغییر ارزش­های اجتماعی

     این پژوهش توسط فرامرز رفیع­پور در سال 1378 انجام گرفته است. در این تحقیق، اثرات چند فیلم سینمایی، چند سریال، ویدئو و چند روزنامه بر روی ارزش­های مخاطبان آنها مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این تحقیق، در جریان انتقال ارزش­های سریالهای تلویزیونی و فیلم­های سینمایی از 1365 به 1375، تغییر مسیر کلی اتفاق افتاده است، به نحوی که ارزش­های انتقالی در سال 1375، دال بر ترویج فرهنگ مادی، ارزش­های مادی و رفاه­گرایی است. از دید محقق، آزادسازی ویدئو سبب گسترش فرهنگ موجود در فیلم­های خارجی شد و باعث کاهش تقلید و پایبندی آنها به ارزش­های دینی شده است. (رفیع­پور، 1378، ص87) محقق مدعی است که عملکرد رسانه­های جمعی در طی سالهای اخیر در جهت القاء ارزش­های مادی به جامعه و کاهش تقیّد به ارزش­های دینی و میل به مصرف­گرایی و فردگرایی شده است. از دید محقق، برایند کلی عملکرد رسانه­ها در طی سالهای اخیر (1378-1365) در تقویت سرمایه­های اجتماعی نقش مثبتی نداشته است و سبب افزایش آشفتگی اجتماعی و انحرافات، کاهش اعتماد اجتماعی، کاهش رضایت و انسجام اجتماعی و بسیاری دیگر از بیماریهای اجتماعی شده است. (رفیع­پور، 1378، ص108)


. Social Values


خرید و دانلود - 36,300 تومان
0

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع:    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

رضایت شغلی

2ماهیت رضایت شغلی

رضایت شغلی به طور نوعی به نگرش های کارکنان اشاره دارد. رضایت شغلی ابعاد بسیاری دارد و ممکن است نمایانگر نگرش کلی نسبت به شغل باشد یا فقط به قسمت هایی از شغل بازگردد. رضایت شغلی به عنوان مجموعه ای از احساسات فرد، ماهیتی پویا دارد،. یعنی به همان شدتی که پدید می آید، از میان می رود (شاید با شدت بیشتر). بنابراین برای تداوم آن، توجه مستمر مدیران، ضرورت دارد (دیویس و استورم، 1370) از طرف دیگر، رضایت شغلی بخشی از رضایت از زندگی است، به نحوی که محیط بیرونی، بر احساسات فرد درکارش اثر می گذارد. به همین ترتیب، چون شغل بخش مهمی از زندگی انسان است، رضایت از شغل بر رضایت کلی از زندگی تأثیر دارد.

- ابعاد رضایت شغلی

با توجه به نظریه های یادشده، به طور کلی سه بعد مهم در رضایت شغلی تشخیص داده شده است که عبارتند از:

رضایت شغلی، پاسخی عاطفی به شرایط یا وضعیت شغل است؛

رضایت شغلی اغلب در رابطه با حد برآورده شدن نیازها و انتظارات تعیین می شود؛

رضایت شغلی منبعث از چند نگرش به هم وابسته است(کنتز،373 1).

3- فواید بررسی رضایت شغلی

دیویس و استورم معتقدند بررسی رضایت شغلی فواید زیر را به همراه دارد:

1. رضایت شغلی کلی: مدیریت از ترازهای کلی رضایت شغلی آگاه می­شود. این بررسی­ها نشان می دهد که کارکنان در کدام قسمت مشکل دارند؛

2. ارتباط: هنگامی که از یک عضو سازمان خواسته می شود تا آنچه را در ذهن دارد بگوید، نه تنها پاسخ ها مهم اند، بلکه سبب می­شوند ارتباط نیرومندی بین کارمند و رده های بالای سازمان برقرار شود؛

3. بهبود نگرش: برای بسیاری از مردم، این بررسی، یک دریچه اطمینان، راهی برای تخلیه عاطفی و وسیله ای برای آرام ساختن دل است.برای گروه دیگر، این بررسی، نشانه ای آشکار از دلبستگی مدیر به رفاه کارکنان است؛

4. تعیین نیازهای آموزشی: بررسی های شغلی، روش نافعی برای تعیین پاره ای از نیازهای آموزشی است و به طور معمول به کارکنان این فرصت را می دهد تا احساس خود را درباره شیوه کار سرپرستان خود آشکار سازند (جعفری،1381).

4- عوامل مؤثر بر رضایت شغلی

با توجه به نظریه های یادشده، به طور کلی سه بعد مهم در رضایت شغلی تشخیص داده شده است که عبارتند از:

رضایت شغلی پاسخی عاطفی به شرایط یا وضعیت شغل است؛

رضایت شغلی اغلب در ارتباط با حد برآورده شدن نیازها و انتظارات تعیین می شود؛

رضایت شغلی منبعث از چند نگرش وابسته به هم است.

اسمیت کندال و هیولین پنج بعد شغلی پیشنهاد کرده اند که عبارتند از: ماهیت شغل، دستمزد، فرصت ارتقا، مدیر و همکاران. این ابعاد از مهم ترین ویژگی های شغل هستند که افراد به آنها پاسخ مثبت نشان می دهند. رضایت شغلی به جهت گیری کلی و عاطفی فرد نسبت به نقش کاری اش اشاره دارد. این مفهوم باید از رضایتی که فرد از جنبه های مختلف و جداگانه شغلش دارد، متمایز شود. در واقع، رضایت شغلی به عنوان نگرش کلی فرد نسبت به شغلش مفهومی کلی است، اگرچه این مفهوم خلاف این واقعیت نیست که این نگرش کلی، چند بعدی نیز است.

فرض این است که اشخاص قادرند جنبه های خاص رضایت از شغلشان را در مقابل جنبه های نارضایتی، تعدیل کنند و به نگرش مرکبی از شغل به صورت یک کل برسند. (اسمیت و همکاران، 1969).

از نظر فلدمن (1995)، مهم ترین منابع ایجادکننده رضایت شغلی عبارتند از:

  1. شرایط کاری و دستمزدها که حاصل مطالعات مهندسی صنعت مدیریت علمی است؛
  2. گروه کاری و سرپرستی که از نهضت روابط انسانی تأثیر پذیرفته است؛
  3. خود شغل و فرصت های شغلی که به ماهیت شغل توجه دارد.

در دسته بندی دیگری که از نگاهی دیگر تدوین شده، عواملی که بر رضایت شغلی تأثیر می گذارند عبارتند از:

ویژگی های فردی؛

عوامل درونی – محتوایی؛

عوامل بیرونی – زمینه(استوارت از کمپ1370).

به طور کلی رضایت شغلی را در سه شکل می­توان خلاصه کرد:

شکل اول: سیاست های سازمانی مانند حقوق و مزایا، ارتقا در سازمان و امنیت شغلی؛

شکل دوم: افراد حاضر در محیط کار، شامل سرپرستان و همکاران؛

شکل سوم:خود شغل.

مطالعات مختلف در زمینه رضایت شغلی نشان می دهد که متغیرهای زیادی با رضایت شغلی ارتباط دارند که می توان آنها را به چهار گروه تقسیم کرد:

1.عوامل فردی؛ 2. عوامل سازمانی؛ 3. عوامل محیطی؛ 4. ماهیت کار(سپهری،1383).

کیمبل وایلز (1370) نیز در شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت افراد از کار، متغیرهای زیر را مطرح       می کند:

1. خاطر جمعی و آسایش در زندگی؛ 2. شرایط مطلوب کار؛ 3. احساس علاقه و وابستگی؛ 4. رفتار

از روی عدل و انصاف؛ 5. احساس موفقیت در کار؛ 6. شرکت در تعیین خط مشی کار؛ 7. تشخیص زحمات و خدمات انجا م گرفته و قدرشناسی؛ 8. احترام به خود.

عوامل مؤثر بر خشنودی و رضایت شغلی را به شرح زیر طبقه بندی کرده است(دوبرین، 1989)

1. موفقیت؛ 2. به رسمیت شناخته شدن؛ 3. ترفیع و پیشرفت؛

در این قسمت به تفصیل هر یک از عوامل مهم و مؤثر بر رضایت شغلی بررسی می شود.

4- 1- عوامل سازمانی

الف: فرهنگ و جو سازمانی: بیشتر کارشناسان معتقدند فرهنگ سازمانی تأثیر نیرومندی بر رفتار و حالت های روانی کارکنان دارد و در حقیقت مؤلفه کلیدی موفقیت در سازمان ها و بهبود منابع نیروی انسانی است (واترمن  1982، به نقل از هومن 1381).


Davie&Storm

Arnold Feldman

Dubrin

Cultural organization

Waterman


خرید و دانلود - 28,600 تومان
0

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع:    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هوش هیجانی

-1. مفهوم هوش

پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ) بر جوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت تبعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهمترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80 % از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز بر اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقیت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود(گلمن، 1995).

امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سؤال که چه عاملی می تواند تا حد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران  و حتی سلامت جسمی فرد دارد)گلمن، 1998؛ کاپلان،1993).

-2. تعریف هوش

در روان شناسی تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. هوش مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی هاست. در بهره هوشی، استدلال ها، تجزیه و تحلیل و نیز استفاده از مهارت های کلامی متجلی می شود.از سوی دیگر کسانی که توانایی طراحی دارند، انسان هایی هوشمند هستند.در این میان وقتی از واژه توجه صحبت می شود، این واژه با هوش و انسان های هوشمند ارتباط پیدا می کند که از توجه بالایی برخوردارند.

عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندی هاست.بحث بهره هوشی نخستین بار در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد. دیری نپایید که مشکلات بهره هوشی، خود را نشان داد که یکی از آن ها مربوط به حوزه های فرهنگی بود.نقدی که به تست های بهره هوشی شد این بود که از لحاظ فرهنگی نمی تواند پاسخگو باشد.عامل دیگر این که تست ها در مورد قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی در مورد خلاقیت، نوآوری و ابتکار کاملاًعاجز بودند(نوشین، 1388).

"بینه" هوش را توانایی فرد در قضاوت، ادراک و استدلال تعریف می کنند.از نظر "دیوید وکسلر"، هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به نظر پیاژه، هوش نتیجه تأثیر متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. با توجه به نظرات مختلف می توان هوش را استعداد آموختن و مورد استفاده قرار دادن این آموخته ها در سازگاری با وضعیت های تازه و حل مسایل جدید دانست. به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است(راست منش،1389).

ترمن، هوش را ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی می داند و پیرامون تعریف خود می نویسد فرد به همان نسبتی که قادر به تفکر انتزاعی است، هوشمند نیز است) شامرادلو،1383، مه یر و سالووی،1997).

 به طور کلی در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر (1992)، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:

1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار

دارند تا عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی)

2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف،1386).

به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1386).

برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون (1916)، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.

در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

-3.  انواع هوش

     در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1975)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود.



- Golman

- Gij & Berlayner

Emotional Intelligence-


خرید و دانلود - 29,700 تومان