مبانی نظری و پیشینه تحقیق پذیرش مسئولیت دولت در جبران خسارت
مقدمه
اسلام برای حفظ حیات انسان اهمیت بسزایی قائل است تا جایی که کشتن یک انسان محقون الدم را همسان با کشتن تمامی افراد روی زمین و همردیف با نابودی نسل بشر می داند. علاوه برآن، در اسلام قتل عمدی انسان بی گناه، مجازات اخروی بی پایان، خشم و لعن خداوند را دنبال دارد. قابل پیش بینی است که در چنین مکتبی خون مسلمان تا چه اندازه دارای ارزش و احترام است. در اسلام جان مسلمانان و بلکه تمامی انسانها – به جز کافر حربی – دارای احترام است و حتی الامکان نباید خونی بر زمین ریخته شود و اگر ناگذیر چنین امری بوقوع پیوست، باید به نحو مقتضی جبران گردد. جبران قتل نیز به این است که اگر قاتل عمدا اقدام به چنین کاری کرده است، اولیای دم اختیار دارند که طعم مرگ را به قاتل بچشانند و او را قصاص کنند و اگر قاتل تعمدی نداشته است، باید در عوض خونی که بر زمین ریخته است دیه بپردازد. در چنین مواردی هر گاه قاتل یا بستگانش توانایی پرداخت دیه را نداشته باشند، باید بیت المال دیه را بپردازد تا خون مسلمانی پایمال نشود.
روایاتی که دلالت بر پایمال نشدن خون مسلمان دارد، به حدی شایع است که مضمون آن به صورت یک قاعده فقهی به نام قاعده «لایبطل دم امری مسلم» در آمده است . مقصود از این قاعده بیان اهمیت خون مسلمانان از جهت ساقط نشدن دیه مقتول است. نتیجه قاعده مذکور آن است که هرگاه قاتل معلوم نباشد و یا اگر معلوم است اما امکان گرفتن دیه از اوبه دلیل متواری بودن، فقر یا موارد دیگر وجود نداشته باشد، پرداخت دیه مقتول بر عهده بیت المال قرار می گیرد.
در تحلیل و تبیین معنای هر قاعده باید مفردات آن قاعده مورد بررسی قرار گیرد. لذا کلماتی که در قاعده «لایبطل دم امرئ مسلم» بکار رفته است را بررسی می کنیم:
الف: لایبطل؛ لای به کار رفته در لایبطل، لای نهی (به معنای نباید) بوده و فعل مضارع مجزوم به لای نهی به معنای باطل آوردن، دروغ گفتن آمده است . در بررسی هیأت لایبطل دو نکته قابل توجه است. اینکه آیا، جمله خبری و مراد از آن نفی (خون مسلمان هدر نمی رود) می باشد یا جمله انشایی و مراد از آن نهی (خون مسلمان نباید هدر برود) است؟ اگر جمله خبری و مراد از آن نفی نمی باشد که در این صورت کذب در خبر لازم می آید و نتیجه اش لغو می شود زیرا موارد بطلان و تضیع دم مسلمان در عمل بسیار است. ضمن اینکه در این صورت بر لزوم پرداخت دیه هم دلالتی ندارد. پس مراد از «لا» نمی تواند لای نفی باشد چرا که صرفاً نفی حکم می کند نه اثبات حکم و اگر «لا» را ناهیه بگیریم جمله انشایی شده و اثبات حکم هم می گردد بدین صورت که خون مسلمان نباید هدر رود. پس ثبوت دیه و لزوم پرداخت آن از سوی بیت المال در این معنا ضروری است.
ب: واژه دم؛ در لغت اصل آن دمی است و جمع آن دماء است. کلمه دم هفت بار و دماء سه بار در قرآن مجید آمده که به معنای خون می باشد. در تبیین و فهم قاعده لایبطل، نباید معنای دم محدود به گسترده لغوی آن شود، زیرا علاوه بر اینکه با موارد کاربرد قاعده در تعارض است، مربوط به بعد از وقوع قتل و ناظر به اعمال ضمانت اجرای مربوط از قصاص و دیه بر افراد بیت المال است و بر اساس آن نمی توان تکلیفی را در جهت حمایت از حق حیات و حفظ نفوس بر حاکمیت اسلامی تحمیل کرد. ولی با استناد به معنای اصطلاحی فقهی مستفاد از دلایل نقلی و با توجه به هیأت لایبطل، ناظر بر التزام و تکلیف بیت المال در حمایت از حق حیات با اعمال ضمانت اجراهای مربوطه در خصوص متجاوزان به حقوق انسانی فرد است. بنابراین در قاعده مزبور لفظ دم به معنای نفس و حیات افراد است. زیرا آنچه که نباید نادیده گرفته شود و نیاز به حمایت دارد، حق حیات فرد است که مورد تعدی واقع شده است. با اجرای قصاص یا تحمیل دیه بر بزهکار، عاقله و بیت المال، در مقابل تعدی و تجاوز به حقوق افراد، واکنش نشان داده می شود.
خرید و دانلود - 29,700 تومان
- لینک منبع
تاریخ: جمعه , 29 دی 1402 (11:35)
- گزارش تخلف مطلب