مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی (فصل دوم تحقیق)
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع: دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل:WORDو با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خود، خودپنداره، خود آرمانی
جرسیلدپدیده خود را چنین تعریف میکند: خود، مجموعهای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود میشود. بدین معنی که او میفهمد کیست و چیست. خود، دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزشها و طرز تفکر او است. پندار یا تصوری که فرد از خود دارد مسلماً برای او اهمیت حیاتی داشته، و سعی دارد که این تصویر را نگه دارد (بیابانگرد، 1390).
خود پنداره: پاپیکا خودپنداره را بهعنوان یک ساختار پیچیده و اغلب شناختی از تعمیمات شخص به خود که شامل ویژگیها، تواناییها، دانش، ارزشها، نگرشها، نقشها و دیگر موضوعاتی که افراد خود را تعریف کرده و پیوسته دادههای خود را در آن یکپارچه میکنند، میداند (جوکلاوا و اولریکایوا، 2011).
خود ایدهآل یا آرمانی مجموعه ویژگیهای شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آنها باشیم. این تمایل ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیل خود میخواهیم به آن دستیابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایدهآل ممکن است بسیار دور از واقعیت و دور از دسترس باشد. تحقیقات نشان داده است که در افراد به هنجار بهخصوص افراد نوروتیک، کشمکش میان خود و خود ایدهآل بسیار بیشتر از افراد عادی است (بیابانگرد، 1390).
اهمیت مفهوم خود و خودپنداره
خود پنداره در طول تاریخ بشر از دیدگاه فلاسفه، دانشمندان و نیز افراد عادی، موردتوجه قرارگرفته است (حسنزاده و همکاران، 1384). خودپنداره، برای متخصصان بهداشت روانی از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه زیادی تصور او را راجع به محیطش تعیین میکند، و این عامل نوع رفتارهای او را طرحریزی مینماید. اگر تصور از خود، مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر پنداره فرد منفی و نامتعادل باشد، او ازلحاظ روانی ناسالم شناخته میشود (بیابانگرد، 1390).
به باور اندیشمندان، قسمت عمده ویژگیهای شخصیتی، منش و خصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که از خود در ذهن دارد، یعنی انگاره وی، بستگی دارد (ستوده، 1390).
شاید مهمترین فرض از نظریههای جدید «خود» این باشد که انگیزه تمام رفتارها حفاظت و ارتقای خودِ ادراک شده است. تجارب برحسب ارتباطشان با خود درکمیشوند و رفتارها نیز از این درکها سرچشمه میگیرد. در این صورت، میتوان نتیجه گرفت که تنها یک نوع انگیزش وجود دارد و آنهم انگیزه شخصی درون است که هر انسان در تمام زمانها و مکانها هنگام دست زدن به هر عمل دارد. (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).
بنا به عقیده کمبز و اسنیگ خودقالب اساسی مراجعات شخصی و هسته مرکزی ادراک است که بقیه منطقه ادراک نیز در اطراف آن سازمان مییابد. در این مفهوم، خود پدیدهای است که هم محصول تجربیات گذشته و هم سازنده تجربیات جدیدی است که تواناییاش را دارد. این بدان معناست که هر چیزی بر مبنای مراجعات فرد به خود و از مجرای خود درکمیشود. دنیا ازنظر فرد، همان چیزی است که او میفهمد و از آن آگاهی دارد. بهعبارتدیگر، جهان و مفاهیم را به همان طریقیکه خودمان میبینیم، مورد ارزشیابی قرار میدهیم. (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).
جوانب مختلف خود پنداره
در اینجا به جنبههایی از خود پنداره اشاره میکنیم که کمتر موردتوجه قرارگرفته است:
الف. خودپنداره فردی: بیانگر خصوصیات رفتاری فرد است از دیدگاه خودش. این خودپنداره از خصوصیات جسمانی تا هویت جنسی، قومی، طبقه اجتماعی اقتصادی و هویت من یا حس استمرار و یگانگی فرد در طول زمان را دربرمی گیرد.
ب. خودپنداره اجتماعی: ویژگیها و یا خصوصیات رفتاری شخص است که وی تصور میکند دیگران آن را مشاهده میکنند.
ج. خودآرمانی با توجه به خودپنداره شخصی فرد: این آرمانها خودپندارههایی هستند که فرد شخصاً امیدوار است همانند آنها باشد.
د. خودآرمانی با توجه به خودپندارههای اجتماعی فرد: این آرمانهاپندارههایی هستند که فرد دوست دارد دیگران آنگونه مشاهده کنند (کرسینی،1984؛ به نقل از بیابانگرد، 1390).
ه. خود پنداره تحصیلی: خود پنداره تحصیلی بهشدت بر اطلاعات اجتماعی نسبی متکی است و انعکاسی از ارزیابیهای سایرین است و ماهیتی هنجاری دارد. به عبارتی خودپنداره تحصیلی هر فرد درنتیجه قیاس خود با سایرین حاصل میشود (فرلا، والکه و کای، 2009). از نظر آرسوان (1986) خودپنداره تحصیلی باور فرد در مورد مقدار مهارت فرد برای درگیر شدن در تحصیل، نسبت به همکلاسیهایش، میباشد (به نقل از پهلیوان و کوسگلو، 2012).
خودپندارهی تحصیلی
یک مسئلهی انگیزشی که میتواند در روند یادگیری تأثیرگزار باشد، مفهومی است که فرد از خود به عنوان یادگیرنده، دارد. این مفهوم در خلأ شکل نگرفته است و ناشی از تجربیات مختلفی است که او در موقعیت یادگیری داشته است (یزدی، 1383). خودپندارهی تحصیلی کلی در سالهای اولیهی تحصیل به تدریج در حال شکل گیری است. همچنان که فرد سالهای تحصیلی را پشت سر میگذارد، تصوری مثبت و منفی از خودش در امر تحصیل نیز کسب میکند. اگر دانش آموز در فعالیتهای یادگیری خود در اکثر تکالیف یادگیری و طی چندین سال تحصیلی احساس موفقیت و شایستگی کند، و این شایستگی نیز از سوی دیگران به وی اطلاع داده شود، در ارتباط با تکالیف تحصیلی یک نوع احساس کلی ارزشمندی کسب میکند و برعکس اگر در انجام تکالیف آموزشگاهی احساس شکست کند، احساس عدم کفایت و شایستگی کلی در او ایجاد میشود (یارمحمدی واصل، قنادی و مقامی، 1392).
مهمترین مشخصه خود پنداره تحصیلی حالتی است که خودپنداره فرد را درنتیجهی کنشهای متقابل و تجارب با دیگران مشخص میکند و این واقعیت را تأیید میکند که خودپنداره تحصیلی یادگرفتنی و قابل اکتساب در طی زمان است و معلمان نقش مهمی در شکلگیری خود پنداره و خود پنداره تحصیلی بچهها دارند (منداگلیو و پرت، 2003؛ به نقل از میکائیلی، افروز و قلیزاده، 1391).
افرادی که در انجام کارها خود را اثربخش تر، مطمئنتر و توانمندتر میدانند، در مقایسه با سایرین از خودپندارهی تحصیلی بالایی برخوردار خواهند بود. بالطبع چنین خودپنداره ای منجر به رشد و پیشرفت تحصیلی آتی فرد و عدم بروز هیجانات منفی در وی میشود. بر این اساس افرادی که در آغاز تحصیل تفکر و برداشت مثبتی از خود و تواناییهای خود دارند، چنین تفکر مثبتی منجر به پیشرفت تحصیلی آنان میشود. همچنین پیشرفت تحصیلی آنان بازخورد مثبتی به خودپنداره و صحت برداشتشان از خود و تواناییهایشان میبخشد (مارش،2002 و اکرم رانا و ضفر اقبال، 2005؛ به نقل از غفاری و ارفع بلوچی، 1390). دانش آموزانی که در دوران تحصیل دچار ضعف و شکست میشوند، در اثر تکرار شکست، باوری کاذب و محدود کننده مییابند که تداوم و تعمیم آن باعث ثبت خودانگارهی منفی و بازدارنده و مانع در برابر ابراز تواناییها وتحکیم احساس ضعف بیشتر در مراحل بعدی میشود؛ تصور مردود شدن و احتمال مردود شدن، در عمل عدم تلاش برای حل مشکلات و جبران ضعفها و بروز ضعف تحصیلی را افزایش داده و به تدریج جزء شخصیت وی میگردد (هاشمی، 1374).
عوامل مؤثر بر خودپندارهی تحصیلی
از دیدگاه رئیس سعدی (1386) چهار عامل زیر میتواند در شکلگیری خودپندارهی تحصیلی تأثیر گذار باشد:
- خانواده: خانواده یک واحد اجتماعی است که بیشترین تأثیر را بر رشد فرزند دارد. والدین از طریق ارائهی الگو، معیارها و پاداشها در رشد شناختی و مفهوم "خود" و کسب هویت دارند (بیابانگرد، 1389).
- مدرسه: محیط مدرسه اولین محیط اجتماعی است که کودک با ورود به آن، تکالیف آموزشی مرتبط با آن را بر عهده خواهد داشت. نحوهی عملکرد دانشآموز در مدرسه در مورد هریک از دروس و در مقایسهی با سایر دانشآموزان بالاترین تأثیر را در شکلگیری خودپندارهی تحصیلی خواهد داشت.
- بازخورد دیگران: خودپنداره، مفهومی است که در اثر ارتباط فرد با دیگران و بازخوردهای دریافتی از آنها شکل میگیرد. در واقع هر فرد خود را در آینهی دیگران میبیند و میشناسد.
- ارزشهای فرهنگی: وقتی مردم انتظارات فرهنگی را همسو با تواناییها و رفتارهایشان میبینند، دربارهی خودشان احساس خوبی میکنند وعزت نفس آنها زیاد میشود (واتین ولیود، 1997؛ به نقل از فنونی، 1380).
خرید و دانلود - 29,700 تومان
- لینک منبع
تاریخ: یکشنبه , 14 خرداد 1402 (19:10)
- گزارش تخلف مطلب