مبانی نظری سبک های مقابله
پیشینه ومبانی نظری سبک های مقابله
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع : دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل: WORD و با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
از اوایل دهه 1970 بسیاری از محققان به مطالعه پاسخهای هوشیار در شرایط تنیدگی زای بیرونی که افراد در برابر موقعیتهای منفی و بحرانی از خود نشان میدهند، علاقمند شدند (قریشیراد، 1389).
به طوری که مقابله یکی از متغیرهایی است که به صورت گسترده در چارچوب روان شناسی سلامت مورد مطالعه قرار گرفته است (هابفول، شوارزر و چون، 1998؛ به نقل از غضنفری و قدمپور، 1387). لازاروس و فولکمن (1984) معتقدند که مقابله عبارت است از مجموعه کوششهای شناختی و رفتاری برای غلبه بر مطالبات بیرونی و درونی که به نظر فرد انرژیبر و فراتر از منابع موجود او است.
شناسایی شکلهای موثر مقابله به عنوان متغیر واسطهای در رابطه استرس- بیماری، خط مقدم پژوهشها را در این حوزه به خود اختصاص داده است (سامرفیلد، 2000؛ به نقل از غضنفری و قدمپور، 1387). به طور کلی سبکهای مقابلهای به تلاشهای شناختی و رفتاری برای جلوگیری، مدیریت و کاهش تنیدگی اطلاق میشود (پنتلی و توماکا، 2002؛ به نقل از ضیغمی و پوربهاءالدینی زرندی، 1390).
از دیدگاه لازاروس و فولکمن مقابله عبارت است از: تلاشهای فکری، هیجانی، رفتاری فرد که هنگام روبهرو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار گرفته میشود (لازاروس و فولکمن، 1960). بر اساس بررسیها موقعی که با استرس و شرایط بحرانی رو به رو میشویم روش مقابلهمان را از یک فهرست بزرگتر و گوناگون انتخاب میکنیم گر چه فهرست بزرگی از روشهای مقابلهای داریم لیکن اغلب به تعدادی از راهبردهای مقابله پیش از سایر راهبردها اعتماد میکنیم و راهبردهایی را مورد استفاده قرار میدهیم که ما را با موقعیتهای آسیبزا سازگار نماید با این همه روش مقابله با استرس مقداری پایداری در موقعیتهای گوناگون نشان میدهند (لیویدووتین، 1997؛ به نقل از زارع، 1383). لذا یکی از موارد شایان توجه نقش تفاوتهای فردی در فرایند مقابله است هر یک از ما سبک مشخصی برای مقابله با مشکلاتمان داریم و موقعی که عنوان میکنیم شخصی بامشکلاتش مقابله میکند به طور حتمی بیان مینمائیم که وی آنها را به صورت مؤثری دستکاری میکند در واقع فرایندهای مقابله ممکن است شامل دامنهای از سلامتی تا آسیب شناختی محض باشد کارلس کارور و همکارانش همبستگی میان هر روش مقابله با برخی متغیرهای شخصیتی مثل عزت نفس و اضطراب را اندازهگیری کردند آنها دریافتند که برخی الگوهای مقابلهای (روشهای مقابله فعال برنامه ریزی شده) با عزت نفس بالا و اضطراب پایین همبسته هستند. در صورتی که الگوهای رویاوریی دیگر با عزت نفس پایین و اضطراب همبستگی دارد. یافتههایی از این قبیل برای تمایز بین الگوهای مقابله با استرس بهداشتی و آنهایی که منجربه ناسازگاری میگردد را مشخص مینماید. با این حال هیچ راهبرد مقابلهای نمیتواند پیآمد موفقی را تعیین نماید. علاوه بر این ارزش سازگاری هر روش مقابلهای به موقعیت طبیعی آن بستگی دارد. به طوری که حتی راهبردهای مقابله غیرمنطقی نیز ممکن است در برخی موارد ارزش سازگاری داشته باشد (چین آوه، ایشاک و صالح، 2010).
سبک زندگی ناسالم، با تلاشهای مقابلهای در زندگی که بیشتر مربوط به ارزیابیهای شناختی و شیوه مقابلهای در قالب رفتارهای ناسالم است، ارتباط تنگاتنگ دارد. به ویژه یک رابطه معناداری با درماندگی در حل مسئله در این سبک مقابلهای وجود دارد. پس رفتار ناسالم و یک زندگی ناسالم نتیجه خلاقیت کمتر در حل مسئله و اطمینان کمتر به توانایی حل مسئله است. این گونه افراد احساس درماندگی بیشتری دارند و منبع کنترل بیرونی تر دارند و از اخلاق حرفه ای پایین تر برخوردارند زیاده طلب و احساس کنترل و مهارت کمتری را تجربه می کنند از حمایت اجتماعی و تحمل جسمی کمتری برخوردارند تحریک پذیری بیشتری دارند و اسنادهای درونی ثابت و کلی بیشتری دارند در حالی که تصور رفتار و سبک زندگی سالم کاملا متفاوت است. اینگونه افراد شیوه مقابله و ارزیابی شناختی مثبتتری دارند، احساس درماندگی کمتر، منزلت بالاتر، نمرات بالاتر در کنترل زندگی و مهارتهای زندگی و نگرش مثبت به سلامتی و ورزش، کمتر از مشکلات فرار کرده و بیشتر با آنها روبرو می شوند حمایت بیشتری دریافت میکنند و از نظر هیجانی کمتر تحریک پذیرند. بنابراین رفتار سالم، سلامتی را پیش بینی میکند و ارزیابیهای شناختی در فرایند ترس و سلامتی نقش مهمی را دارند. در نتیجه میتوان گفت سلامتی روانی و جسمانی افراد هم تحت تاثیر ارزیابی شناختی و هم شیوه مقابله ای آنان قرار دارد (کاسیدی، 2002؛ به نقل از کاکاوند و پارسامنش، 1389؛ چینآوه و همکاران، 2010). در هر صورت مقابله نقش مهم و مؤثری در سازش رفاه و سلامتی انسان دارد پژوهشهای مختلف نشان میدهد که روشهای مقابله مساله مدار از روشهای مقابله غیرمسالهمدار بر رفاه و سلامتی افراد تأثیر میگذارد (چینآوه و همکاران، 2009). در نظریه شناختی هیجانی، بیان میگردد که استرسزا بودن رویدادها، پدیدهای اساساً شخصی است و کارکرد تعامل فرد با محیط و ارزیابی او از وقایع بالقوه تهدید کننده و چالش برانگیز است (لازاروس، 1977).
leh
خرید و دانلود - 29,700 تومان
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 11 دی 1402 (23:05)
- گزارش تخلف مطلب